حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

جمعه, 7 دی , 1403 26 جماد ثاني 1446 Friday, 27 December , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1706 تعداد دیدگاهها : 54×
7 کشف علمی و تصادفی را بشناسید
15 می 2018 - 14:56
شناسه : 3155
بازدید 244
6

بسیاری از کشف‌های علمی  کاملا اتفاقی و متفاوت با انتظارات پژوهشگر هستند. بعضی کشف‌های علمی نتیجه‌ی کار سخت و هدفمند آزمایشگاهی هستند و نتیجه‌ی نهایی هم همان نتیجه‌ای است که پژوهشگر به دنبال آن بوده است.     ماکروویو پرسی اسپنر یکی از مهندسین شرکت رایتون در سال ۱۹۴۶ روی یک پروژه‌ی رادار کار می‌کرد. […]

ارسال توسط :
پ
پ

بسیاری از کشف‌های علمی  کاملا اتفاقی و متفاوت با انتظارات پژوهشگر هستند. بعضی کشف‌های علمی نتیجه‌ی کار سخت و هدفمند آزمایشگاهی هستند و نتیجه‌ی نهایی هم همان نتیجه‌ای است که پژوهشگر به دنبال آن بوده است.

 

 

ماکروویو

پرسی اسپنر یکی از مهندسین شرکت رایتون در سال ۱۹۴۶ روی یک پروژه‌ی رادار کار می‌کرد. او در طول تست یک لوله‌ی خلا جدید ناگهان مشاهده کرد یک تکه شکلات در جیبش با سرعت بالا و غیرقابل‌انتظاری در حال ذوب شدن است.
او وسوسه شد آزمایش مشابه لوله‌ی خلاء را روی مواد غذایی دیگر مثل تخم‌مرغ یا دانه‌های ذرت هم آزمایش کند. اسپنسر به این نتیجه رسید مواد غذایی گرمایی دریافتی را از انرژی ماکروویو می‌گیرند. شرکت رایتون بلافاصله پس از این آزمایش در اکتبر ۱۹۴۶ اختراع خود را با عنوان اولین ماکروویو ثبت کرد. وزن اولین ماکروویو ۳۴۰ کیلوگرم و طول آن ۱۶۸ سانتی‌متر بود. اولین ماکروویو آشپزخانه در سال ۱۹۶۵ با قیمت ۵۰۰ دلار عرضه شد.

اشعه‌ ایکس

یک فیزیک‌دان آلمانی به نام ویلهلم رونتگن در سال ۱۸۹۵ در حال کار با یک لامپ اشعه‌ی کاتدی شاهد اتفاقی عجیب بود. روی لامپ پوشانده شده بود، اما وقتی که در یک اتاق تاریک آن را روشن می‌کرد، صفحه‌ی نمایش فلوئورسنت مقابل آن می‌درخشید. اشعه‌ها تا اندازه‌ای صفحه را روشن کرده بودند.

رونتگن سعی کرد اشعه‌ها را مسدود کند؛ اما هر شیئی که مقابل آن‌ها قرار می‌داد هیچ تفاوتی در نتیجه حاصل نمی‌شد. تا این که دست خود را مقابل لامپ قرار داد و مشاهده کرد که می‌تواند استخوان‌های خود را در صفحه‌ی نمایش ببیند. او یک صفحه‌ی عکاسی را جایگزین لامپ کرد تا بتواند عکس‌ها را ثبت کند و به این ترتیب اولین عکس را با اشعه‌ی ایکس گرفت. این فناوری توسط مؤسسه‌های پزشکی و بخش‌های پژوهشی توسعه یافت، اگرچه متأسفانه مدتی بعد به ریسک‌ها و عوارض تشعشعات ایکس پی بردند.

خمیر بازی

قدمت خمیر بازی کودکان به دهه‌ی ۱۹۳۰ بازمی‌گردد، اما هدف ساخت این خمیر، برای بازی نبود. این خمیر در ابتدا توسط نوآ مک ویکر طراحی شد که با برادر خود کلئو در یک شرکت صابون‌سازی کار می‌کردند؛ اما هدف اصلی آن‌ها تولید تمیز‌کننده‌ی کاغذدیواری بود نه ساخت اسباب‌بازی برای کودکان.
در دهه‌ی ۱۹۳۰ مردم از زغال‌سنگ برای گرم نگه‌داشتن خانه‌ی خود استفاده می‌کردند، یکی از فرآورده‌های جانبی زغال سنگ دوده بود که روی دیوارها را می‌پوشاند و منجر به سیاه شدن کاغذدیواری‌ها می‌شد. این خمیر به‌عنوان پاک‌کننده‌ی دوده‌ها کاربرد داشت.

با این حال، پس از تولید کاغذ‌دیواری وینیلی که با آب هم قابل شست‌وشو بود، این تمیزکننده‌ی کاغذ دیواری ضرورت و کارایی خود را از دست داد زیرا یک اسفنج خیس هم می‌توانست وظیفه‌ی آن را انجام دهد.

اما قبل از آن که مک ویکر این تجارت را برای همیشه تعطیل کند، یک مربی مهد‌کودک به نام کای زوفال کاربردی دیگر را برای این خمیر پیشنهاد داد. او شنیده بود که کودکان از این خمیر تمیزکننده‌ برای ساخت مجسمه‌های اسباب‌بازی استفاده می‌کنند پس تصمیم گرفت در کلاس درس خود، محبوبیت این خمیر را بررسی کند که استقبال دانش‌آموزان را به دنبال داشت.

او این ایده را به برادرشوهر خود جو مک ویکر (همکار عمویش نوآ) ارائه کرد. مک ویکر تصمیم گرفت شوینده را از این محصول حذف کرده و به‌جای آن رنگ اضافه کند سپس کای نام خمیر بازی را به‌جای ترکیب مدل‌سازی رنگین‌کمانی کوتول پیشنهاد داد و به این ترتیب این خمیر به شکل کنونی عرضه شد و به اسباب‌بازی محبوب کودکان تبدیل شد.

پنی‌سیلین

الکساندر فلمینگ، استاد باکتری‌شناسی در سال ۱۹۲۸ شاهد رشد یک نوع کپک عجیب روی پتری‌دیش‌های مربوط به قالب باکتریایی استافیلوکوکوس بود.
او پس از بررسی کولونی‌ها توانست این کپک را جدا کند؛ اما به یک نتیجه‌ی دیگر رسید. باکتری‌ها دورتادور کپک رشد نمی‌کردند. کپک یک تغییر شکل نادر از نوتاتوم پنی‌سیلین بود که از رشد باکتریایی جلوگیری می‌کرد. پنی‌سیلین در دهه‌ی ۱۹۴۰ معرفی شد و این کشف آغاز دوران آنتی‌بیوتیک‌ها بود.

کورن فلکس

دستورالعمل کورن فلکس پس از یک تلاش ناموفق برای پخت گندم در ۱۸۹۴ به دست آمد. در آن زمان، جان کیلوگ مدیر پزشکی آسایشگاه بتل کریک بود، این آسایشگاه یک مرکز درمانی وابسته به کلیسای ادونتیست‌های روز هفتم بود. هدف جان و برادرش ویلیام که همراه با یکدیگر در این آسایشگاه مشغول به کار بودند، ارائه‌ی یک برنامه‌ی رژیمی به بیماران بود.
به این منظور یک روز تصمیم به جوشاندن گندم گرفتند اما مدت زمان جوشاندن کمی زیادتر از حد معمول شد وقتی گندم را از روی اجاق برداشتند و سعی کردند از آن خمیر بگیرند، گندم به شکل پولک پولک درآمد. پس به این نتیجه رسیدند که با این روش می‌توان یک نوع اسنک ترد را از گندم به دست آورد. آن‌ها پس از چند آزمایش پی بردند که جایگزین کردن ذرت به جای گندم محصول مشابهی را تولید خواهد کرد و به این ترتیب دستور پخت کورن فلکس شکل گرفت.

تفلون

در ۱۹۳۸، شیمی‌دانی به نام روی پلانکت در آزمایشگاه جکسون شرکت دوپونت به پژوهش و بررسی سردکننده‌های جدید می‌پرداخت. یکی از مواد متداول در آزمایش‌های پلانکت، گاز تترافلوئور اتیلین (TFE) بود.
یک روز وقتی سیلندر حاوی این گاز را باز کرد، باکمال تعجب مشاهده کرد TFE به شکل بسپارشده درآمد و یک پودر سفید اسرارآمیز را داخل محفظه به‌وجود آورده است. پلانکت چند آزمایش دیگر هم انجام داد و به این نتیجه رسید که این پودر نه‌تنها در مقابل گرما مقاوم است؛ بلکه اصطکاک سطحی اندکی هم دارد و نسبت به اسیدهای خورنده هم خنثی است، همین نتایج این ماده را به یک گزینه‌ی مناسب برای پخت‌وپز تبدیل کرد.

چسب قطره‌ای

هری کوور جی‌آر در حین آزمایش مگسک پلاستیکی و شفاف اسلحه برای جنگ جهانی دوم، ماده‌ای را کشف کرد که امروزه با نام تجاری Super Glue یا چسب قطره‌ای معروف شده است.
او در طول بررسی یک مجموعه از مواد شیمیایی موسوم به اکریل‌‌ها متوجه شد، محصول نهایی این فرمول یک ماده‌ی بسیار چسبنده خواهد بود که ماده را خراب می‌کند.

کوور بعدها در ۱۹۵۱ هم دوباره به بررسی اکریل‌ها پرداخت و این بار از این مواد در یک‌ پوشش مقاوم در برابر گرما برای کابین هواپیما استفاده کرد. یک روز همکار او فرد جوینر یکی از ترکیب‌های اکریل را بین دو لنز پخش کرد تا با انکسار سنج به بررسی آن بپردازد. او مشاهده کرد دو لنز به هم چسبیده‌اند و دیگر نمی‌تواند آن‌ها را از یکدیگر جدا کند. این بار کوور به پتانسیل این ماده‌ی چسبنده پی برد و چند سال بعد وارد بازار شد که امروزه آن را با عنوان چسب قطره‌ای یا Super Glue می‌شناسیم.

وازلین

در ۱۸۵۹، یک شیمی‌دان ۲۲ ساله به نام روبرت چسبروگ در بررسی چاه نفتی موجود در پنسیلوانیا، با موجی از شایعات در میان کارگران نفتی روبه‌رو شد: یک ماده‌ی ژله‌ای مانند به نام موم لوله‌ای به ماشین‌آلات چسبیده بود و باعث خرابی آن‌ها شده بود.
اما این ماده‌ یک جنبه‌ی خوب هم داشت. چسبروگ مشاهده کرد کارکنان از این موم برای تسکین سوختگی‌ها و زخم‌های خود استفاده می‌کنند بنابراین مقداری از آن را برای آزمایش به خانه برد. محصول این آزمایش ماده‌ای ژله‌ای مانندی بود که امروزه با نام وازلین می‌شناسیم.

منبع:  سیمرغ

<div id="pos-article-display-5763"></div>

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.