سینمای کشورمان طی هفته گذشته مشغول سی و ششمین جشنواره فیلم فجر بود و همین امر باعث شد تا بیشتر فیلم های روی پرده افت فروش بسیار زیادی را داشته باشند اما با تمام این وجود فیلم آینه بغل با استقبال بی نظیری روبرو شد و باز هم توانست فروش خوبی داشته باشد.
خلاصه داستان:
مرتضی برای سالگرد نامزدی اش تصمیم می گیرد ماشین گرانقیمت را بدون اجازه برداشته و با نامزدش روز خوشی را سپری نماید. اما در این بین ماشین دچار خسارت می شود و…
کارگردان :
منوچهر هادی : متولد سال 1351 در تهران می باشد. وی در اولین سالهای حضورش در سینما به عنوان بازیگر، دستیار کارگردان و تدارکات فعالیت می کرد اما در سال 1385 با ساخت اولین فیلمش به نام « تلاطم » وارد عرصه فیلمسازی شد. او سازنده آثار پرفروشی در سینما مانند « من سالوادور نیستم » بوده است و پس از آن نیز سریال موفق « عاشقانه » را روانه سینمای خانگی کرد.
درباره فیلم « آینه بغل » :
« آینه بغل » از آن دسته آثاری است که تکلیف خودش را با مخاطبش مشخص کرده است. زمانی که فیلم آغاز می گردد تمام المان های شناخته شده آثار کمدی ملقب به « شونه تخم مرغی » در فیلم یافت می شود از جمله افراد فقیر که در کنار یک فرد بسیار ثروتمند قرار می گیرند و در ادامه نیز موقعیت های عجیب و غریبی بر پایه زندگی مرفه افراد شکل می گیرد تا سهم بِرندهای تبلیغاتی در تامین هزینه های فیلم نیز مشخص و عیان باشد. این نشانه ها خیلی زود تکلیف فیلم را با مخاطب مشخص می کند و او را از هرگونه حدس و گمان احتمالی بر حذر می دارد.
موقعیت هایی که فیلم خلق می کند اغلب نم پس داده و بی محتواست و نکته مهم در این میان اینکه فیلمساز حتی در خلق موقعیت های تصویری خلاقیت چندانی به خرج نداده و متوسل به شوخی های مستقیم کلامی گردیده است تا کم کاری او را جبران نماید. در واقع منوچهر هادی بی آنکه تلاش نماید موقعیت های طنز بسازد و با زبان تصویر مخاطبش را تلنگر زده و بخنداند، آدمهای داستان را در مقابل دوربین آورده تا بصورت کلامی شوخی ها را شرح دهند و شیون و فریاد به راه بیندازند که این بدترین و ساده ترین نوع شکل گیری کمدی می باشد.
جنس شوخی های فیلم نیز ناامید کننده و برخاسته از الگوی اشتباه شبکه های اجتماعی کنونی در ایران است. یعنی جایی که حتی به تن کردن لباس بانوان توسط مرد و قرارگیری اش مقابل دوربین نیز به چشم می خورد که حال و هوای « آینه بغل » را شبیه به جُنگ های نمایشی پرطرفدار سالهای اخیر در کشور نموده است. جالب آنکه اغلب شوخی ها و موقعیت های طنزآمیز فیلم در کنار خودرو و بِرندهای لوکس به اجرا در می آیند بطوریکه به نظر می رسد سرمایه گذاران فشار بسیار زیادی برای بیشتر دیده شدن محصولاتشان بر سازندگان اعمال کرده اند.
فیلم در میان شوخی های ضعیف و بی رمق اش، قصد دارد پیامهای اخلاقی نیز به مخاطبش ارائه نماید. پیامهایی که مانند شوخی های فیلم، بی حس و حال هستند و از سطح یک شعار مستقیم فراتر نمی روند و خبری از پرداخت موقعیت ها و قرار دادن مفاهیم در لایه های زیرین فیلمنامه نیست. موقعیت هایی نظیر آشپز وزارت امور خارجه و محل زندگی اش تنها یک کنایه ساده و بی اهمیت اجتماعی است که نمی تواند نافذ باشد و بر مخاطب باهوش سینما تاثیر مثبتی بگذارد چراکه سینما امروز ابزار موثرتری برای انتقادهای اجتماعی است و بیان نمودن اینچنین انتقادات سطحی، تنها ضعف بکارگیری این ابزار را توسط سازندگان را تداعی می نماید.
بازیگران فیلم نیز در چارچوب قواعدی که فیلمساز و نوع روایت فیلم مشخص کرده، قرار گرفته اند. محمدرضا گلزار همان بازیگری است که سالهای سال با حضور در کمدی های سطح پائین و جذب مخاطب توانسته سوپراستار سینما باشد و در اینجا نیز به راحتی می تواند طرفداران خود را راضی کرده و آنان را به سالن های تاریک سینما دعوت نماید. در کنار جواد عزتی قرار گرفته که در دو سال اخیر در سینما بسیار پرکار بوده است. عزتی در « آینه بغل » همان شکل و شمایل همیشگی خود که فردی مضطرب و در عین حال مستعد برای فریاد زدن است را به تصویر کشیده و در مجموع نمی توان تفاوت آشکاری میان بازی او در فیلمی مانند « در مدت معلوم » و « آینه بغل » قائل شد.
باید در مورد « آینه بغل » صادق بود. این فیلم به سینما نیامده تا هنر را به مخاطب عرضه نماید و یا بر افکار مخاطبش تاثیر بگذارد. « آینه بغل » به سینما آمده تا مجموعه دلایلی که شهروندان امروز ایران به واسطه رویت آن به خنده می افتند را در اختیارشان قرار دهد و اینکار را هم بخوبی انجام می دهد. شوخی های سطحی و اینستاگرامی فیلم در کنار سبک زندگی لاکچری و قرار دادن گلزار در میان این اتفاقات، می تواند سیل عظیمی از شهروندان را به سینما بکشاند و این یعنی چرخیدن چرخ اقتصاد سینما که تنها نکته ارزشمند برای فیلم « آینه بغل » محسوب می شود.
منبع: moviemag
ثبت دیدگاه