آثار ایرانی در موزه لوور
اگرچه آثار تاریخی به جامانده از تمدن ایران در موزهی لوور بسیار گرانبها و باابهت هستند اما در مقایسه با دیگر جاذبههای این مجموعه، کمتر مورد استقبال قرار گرفتهاند. آثار باستانی ایران در لوور چندین هزار سال تاریخ و تمدن را در دل خود جای دادهاند.
بسیاری از اشیا باستانی ایران در موزههای جهان نگهداری میشوند. اکثر آنها به سبب بیتوجهی حاکمان گذشته، از ایران غارت شدهاند. موزه لوور در پاریس یکی از مشهورترین موزههای جهان است که از آثار تاریخی ایران میزبانی میکند. بخش ایران موزه لوور هرساله بازدیدکنندگان بسیاری را مجذوب خود میکنند.
آنری لوارِت، موزهدار این مجموعه میگوید: «موزهی لوور سفارت دوم ایران در پاریس است. معدود فرانسویهایی پیدا میشوند که به ایران سفر کرده باشند؛ بااینحال، آنها توانستهاند میراث فرهنگی این کشور را از طریق نمایشگاههای آثار تاریخی ایرانی که مرتباً در لوور برگزار میشود، ببینند.»
به گفتهی یکی دیگر از موزهداران لوور، بخش ایران در این موزه واقعاً شگفتانگیز است. زیرا ایران در آن زمان مرکز جهان به شمار میآمد. امپراطوری پارسی، مرکز دنیا در آن عصر بود. وقتیکه شما وارد این اتاقها میشوید، حس وارد شدن به قلمروی پارس را خواهید داشت.
این روزها، موزهی لوور بقایای شهر شوش را در میان مهمترین آثار خود تلقی میکند. با اینحال اتاقهای کاخ داریوش در لوور برخلاف آثار ارزشمندی چون مونالیزا یا کلکسیونهای اسلامی، بازدیدکنندهی اندکی دارند و بهسختی قابل پیدا شدن هستند.
برای رسیدن به اتاقهای کاخ داریوش، باید از دالان ورودی ریشُلیو، در زیر هرم شیشهای لوور، سوار بر پلهبرقی شده، سپس بهطرف راست بروید و وارد بخش آثار باستانی شرق نزدیک شوید. در این محوطه مجموعهی بینظیری وجود دارد که ۹,۰۰۰ سال تاریخ، از دوران ماقبل تاریخ تا اوایل دورهی اسلامی، را در برمیگیرد و آثار تاریخی مناطق مختلف، از شمال آفریقا تا آسیای مرکزی و شبهجزیرهی غرب را پوشش میدهد.
بااینحال، شما به مسیر خود ادامه میدهید تا اینکه به مجموعهای از پلهها میرسید. از پلهها بالا بروید، بهطرف اتاق ۲۳۱ رفته، سپس وارد اتاق ۳۰۵ در سمت چپ شوید و به راه خود ادامه دهید تا به مقصد موردنظر برسید: چندین اتاق انتظار شما را میکشند و اتاق شمارهی ۳۰۸ اولین آن است.
این سختی ارزشش را دارد. داستان شهر شوش بسیار مهجور است و حتی برخی از ایرانیانی که به لوور میآیند، آن را با پرسپولیس اشتباه میگیرند. لوور در اواخر سال ۲۰۱۸، اقدام به نصب یک نمایشگر سهبعدی به زبانهای فرانسوی، انگلیسی و اسپانیایی کرد که بازدیدکنندگان بتوانند به کمک آن دیداری مجازی از شوش داشته باشند. این سفر مجازی از دروازهای بزرگ آغاز شده و بهطرف حیاطی وسیع ادامه دارد و تالار ستوندار میهمانان و اتاق تاجگذاری را نیز پوشش میدهد.
این مقدمه حکایت از میراثی کهن و شگرف دارد. هدف این خبر معرفی برخی از نفیسترین آثار تاریخی متعلق به ایران است که در موزهی لوور نگهداری میشوند.
۱. قانون حمورابی
شاه بابل قانون حمورابی، نمادی از تمدن بینالنهرین است. این ستون سنگی بزرگ از جنس سنگ بازالت که در قرن هجدهم پیش از میلاد به فرمان شاه بابل ساخته شد، یک اثر هنری، تاریخی و ادبی است و کاملترین چکیدهی قانونی عهد عتیق به شمار میآید.
این اثر شگرف توسط شاهزادهای از کشور همسایهی ایلام، در ایرانِ قرن دوازدهم پیش از میلاد، به قلعهای در شهر شوش منتقل شد و در آنجا در کنار دیگر شاهکارهای تاریخی منطقهی بینالنهرین به نمایش درآمد. این لوح بازالتی احتمالاً در سیپار، شهری متعلق به خدای آفتاب بابلیان، شَمَش، ساخته شده باشد.
دیگر آثار تاریخی مشابه این لوح، در شهرهای تحت حکمرانی حمورابی یافت شدهاند. از این آثار میتوان به دو سند قانونی سومری که به فرمان اورنامو، شاه اور نوشته شدهاند و لوح لیپیت ایشتار اشاره کرد. قدمت لیپیت ایشتار در مقایسه با لوح سنگی حمورابی بیشتر است.
لوح حمورابی اعتبار خود را از نوشتههای روی آن میگیرد. متون سنگی بیشتر سطح این لوح را به اشغال خود درآوردهاند و اهمیت این اثر را دوچندان میکنند. صحنهی اصلی در این لوح، تصویری از شاه را به نمایش میگذارد که در حال دریافت اختیارات قانونی خود از شمَش است.
این اثر که به لطف محتوای قانونی خود شگفتانگیز است، همچنین منبعی خارقالعاده از اطلاعات در مورد جامعه، مذهب، اقتصاد و تاریخ آن دوره نیز محسوب میشود. برخلاف کل موزه، مجموعهی آثار شرق نزدیک عاری از بازدیدکنندهی فراوان است. بااینحال، قانون حمورابی به برنامهی آموزشی مدارس فرانسه اضافه شده و هرروزه دانش آموزان فراوانی برای دیدار از آن به لوور میآیند.
محتوای لوح حمورابی
این لوح به خط میخی و زبان اَکَدی نوشته شده است و به سه بخش تقسیم میشود:
بخش تاریخی این لوح به تفویض اختیار به شاه حمورابی بهعنوان «حافظ مستضعفان و سرکوبشدگان» و شکلگیری امپراطوری و دستاوردهای وی اشاره دارد.
بخش ادبی لوح به قوانین حمورابی و تلاش برای جاودانه کردن آنها در آینده اشاره میکند.
این دو بخش ادبی، متنی را روایت میکنند که به توصیف تقریباً ۳۰۰ قانون و تصمیمات قانونی در زندگی روزمره در قلمروی بابل اشاره دارد.
بخش مربوط به قوانین در این متن با استفاده از زبان مرسوم نوشته شده و به دستور شاه بهمنظور درک آن توسط همهی مردم، به زبان ساده بیان شده است. بااینحال، تصمیمات قانونی همگی به یک شیوهی مشابه نوشته شدهاند؛ یک عبارت به مسئلهای قانونی یا یک فرمان اجتماعی اشاره دارد؛ این عبارت با یک پاسخ در زمان آینده در قالب مجازات برای گروه خاطی یا توافق، همراه میشود؛ «اگر فردی مرتکب عمل خطایی شود، خود نیز با همان عمل مجازات خواهد شد.»
موضوعات مورد اشاره در این لوح قوانین جزایی و مدنی آن دوره را پوشش داده و در فصلهای مختلف دستهبندی شدهاند. موضوعات اصلی در این لوح، مربوط به قوانین خانواده، بردهداری و قوانین شغلی، تجاری، کشاورزی و اجرایی هستند.
قیمتها و دستمزدها بر اساس قوانین اقتصادی تعیین میشدند. طولانیترین فصل این لوح مربوط به خانواده است و اساس جامعهی بابلی را شکل میدهد. این فصل با موضوعاتی چون نامزدی، ازدواج و طلاق، فرزندان، فرزندخواندگی و ارثومیراث و وظایف مراقبت از فرزندان ارتباط دارد. در این لوح به تمامی جنبههای هر موضوع اشاره شده و سبب میشود تا بهترین تصمیم ممکن در ارتباط با هر موضوع گرفته شود.
قانون حمورابی اثری شگرف و باارزش بهعنوان یک مدل قانونگذاری است و رسالهای در باب قدرت قانونگذاری در تمدن بینالنهرین است؛ قانونی که در آن هرگز یک فرد بر کل جامعه حکمرانی نمیکند. لوح سنگی حمورابی چکیدهای از معتبرترین شیوهی حکمرانی در بینالنهرین باستان است.
۲. سنگ مرز، متعلق به دوران پادشاهی ملی-شیپاک دوم
کودورو یا سنگ مرز (سنگهای کوچکی که حدومرز زمینهای اهدایی پادشاهی را مشخص میکنند) اولین بار در دوران حکمرانی کاسیها در بینالنهرین ظهور کردند. این نمونه از سنگها در موزهی لوور، متعلق به زمینهای اهدایی از سوی شاه ملی-شیپاک به پسر خود مردوک اَپَل ایدین هستند.
چنین هدایایی تحت محافظت خدایان بزرگ معبد بابل قرار میگرفتند. نام و نشان خدایان بر روی این سنگها بهمنظور حفاظت از زمینها در برابر غارت و چپاول نوشته میشد.
بعد از سقوط اولین امپراطوری بابلی و پس از عصر طلایی حکمرانی حمورابی، این قلمرو بهتدریج و تحت فرمانروایی خاندان خارجی کاسیها جانی دوباره گرفت.
کاسیها بهسرعت زبان بابلی و رسم و رسومات آنها را یاد گرفتند. آنها سنگهای کوچکی موسوم به «سنگ مرز» را پدید آوردند که تا قرن هفتم پیش از میلاد رواج داشتند.
سنگهای مرز، کتیبههای کوچکی هستند که بر روی آنها مشخصات زمینهای اهدایی از سوی حاکمان بابلی به خاندان سلطنتی و شهروندان ردهبالا یا شخصیتهای عالیرتبهی مذهبی نوشته میشد.
در این نمونه که در موزهی لوور نگهداری میشود، متن روی سنگ بهطور کامل یکطرف سنگ را پوشش میدهد و روایتگر یک زمین اهدایی از سوی ملی-شیپاک، شاه کاسی، به فرزند خود مردوک اپل ایدین، شاه آیندهی کشور است. مالکیت این سرزمین با امتیازات دیگری نیز همراه بود.
سنگهای مرز احتمالاً در معابد قرار میگرفتند؛ جایی که عبادتکنندگان و خدایان بتوانند آنها را مشاهده کنند. در طی حفاریهای باستانشناسی از این معابد، سه سنگ مرز کشف شده است. بااینحال، این سنگ مرز بهخصوص، همراه با اشیائی دیگر در شهر باستانی شوش کشف شدهاند. به نظر میرسد که این سنگ دههها بعد از پایان حکمرانی ملی شیپاک، توسط شوتروک ناهونته، شاه ایلامی، به شوش منتقل شدند؛ پیروزی او در جنگهای بابلی، منجر به سقوط تمدن کاسی ها شد.
حکاکیهای روی سنگهای مرز معمولاً شامل دو بخش میشود. بخش اول ماهیت هدایا و شروط و قوانین زمینهای اهدایی را توصیف میکند. در ادامه نفرینی موسوم به نفرین الهی برای هرکسی که مدعی این هدایا شود، میآید. این سنگها تنها بهمنظور ثبت و ضبط زمینهای اهدایی و نمایش به مردم عادی نوشته نمیشدند؛ بلکه تحت حفاظت خدایان نیز قرار میگرفتند. نام و نشان هر خدا بر روی سنگهای مرز حکاکی شده است.
نظم الهی جهان
این سنگ مرز بهعنوان لوحی برای ثبت زمینهای اهدایی از سوی پادشاه، خارقالعاده است و تمام خدایانی را به تصویر میکشد که از نظم جهانی محافظت میکنند. هنرمند خالق این اثر از روشی استفاده کرده است که بعدها در ساخت سنگهای مرزی دیگر نیز مورد استفاده قرار گرفتند. در این شیوه، نمادهای مرتبط با هر خدا به ترتیب سلسلهمراتب آورده شدهاند.
در بالای این لوح، خدایان ستارهای تمدن بینالنهرین دیده میشود. هلال سین (ایزدبانو)، خدای ماه، و ستارهای همراه با پرتوهای شَمَش، خدای آفتاب، الههی ایشتار را احاطه کردهاند و نشانی از سیارهی زهره هستند. آنها در کنار خدایان این سرزمین که تعادل و ثبات جهان را حفظ میکنند، قرار دارند. تاجهایی با ۶ شاخ در محراب، نمادی از آنو، خدای آسمان، و اِنلیل، خدای هوا، هستند. آنها در ادامه با سر یک قوچ و یک بزماهی به نشانهی خدای آب شرب و نمادی از الههی زمین همراه میشوند.
در ردیف پایینی، خدایان جنگ قرار دارند که پیروزهای آنها در میدان نبرد، از نظم جهانی مراقبت میکند. نِرگال، به شکل سلاحی نصبشده در پشت یک اژدها، است. زابابا، از طریق سلاحی با سر یک پرندهی شکاری به نمایش درآمده است. نینورتا با سلاحی به شکل سر یک شیر به تصویر کشیده شده است.
درست در پایین آنها، چهرهی مردوک، خالق و محافظ بابل به شکل یک سرنیزهی نوکتیز و یک اژدهای شاخدار به تصویر کشیده شده است. او در کنار نابو، خدای کتابت، به شکل یک لوحه و گل سوسن قرار دارد. در طرف دیگر وی، الههی درمان ایستاده است.
خدایان باروری زمین در پایینترین سطح از این سنگها قرار دارند. خدای رعدوبرق، خدای طوفان، خدای آتش و خدای کشاورزی از مهمترین خدایان در تمدن کاسی ها هستند. بر روی زمین، مار و عقرب به نمایندگی از خدایان چتونی از عالم پس از مرگ، دیده میشوند.
دستهبندی از بالا به پایین نشانگر سلسلهمراتب و اهمیت خدایان بوده و نمادی از خدایان بابلی بهعنوان یک جهان کوچک سمبلیک است. این شیوهی چیدمان خدایان، بیانگر نظم الهی کیهان و سلسلهمراتب خدایان است.
۳. سرستون کاخ داریوش اول
این سرستون عظیم یکی از ۳۶ ستونی است که سقف کاخ آپادانا در شوش را سر پا نگه میداشتند. بر اساس اسناد و شواهد، طراحی و معماری این سرستون کاملاً ایرانی است. این سرستون نمادی از هنر دوران هخامنشی است که در آن المانهای گرفتهشده از تمدنهای دیگر بهمنظور خلق اثری منسجم و زیبا دیده میشود.
وقتیکه داریوش جانشین کوروش کبیر شد، شهر شوش را بهعنوان پایتخت اجرایی امپراطوری متحد خود انتخاب کرد. شوش که یکی از قدیمیترین شهرهای جهان بود، تبدیل به قطب تجاری، سیاسی و اداری میشود و بهاندازهی پرسپولیس ارج و اعتبار مییابد. پرسپولیس نیز یک محوطهی بزرگ تشریفاتی است که در همین ابعاد به دست داریوش ساخته شده است. او دستور ساخت کاخی در سه طبقه مشرف به شهر در منطقهی شمالی شوش را داد.
در اسناد قدیم، شوش به جایی معروف است که ایستر از هامان در نجات جان یهودیان از نابودی پیشی میگیرد. شوش همچنین محوطهای متشکل از یک کاخ ۱۰۱ هکتاری ساختهشده به دست داریوش کبیر در قرن پنجم پیش از میلاد است. حملات عراق در خلال جنگ ایران با این کشور، آسیبهای وحشتناکی به خرابههای تالار میهمانان کاخ وارد آورده است.
او در اینجا به ساخت یک کاخ سلطنتی به شیوهی بینالنهرینی مشغول شد و نام آن را آپادانا گذاشت. این کاخ پر از ستون ۱۰۹ مترمربع وسعت داشت.
۳۶ ستون این کاخ هرکدام دارای ۲۱ متر ارتفاع بودند. هر ستون دارای یک پایهی مربعی شکل بود که روی آن نام شاه به چشم میخورد. این ستونهای شیاردار نمایانگر سبک یونانی بودند که در بالا با ۳ المان تزئین میشدند؛ یک المان سبد مانند از ساقههای درخت نخل که از تمدن مصری وام گرفته شده بود؛ ترکیبی از پیچکهای دوگانه با گلوبته که تقلیدی از معبد آرتمیس در افسوس بود و در بالای همهی آنها دو گاو وحشی پشتبهپشت و زانوزده به چشم میخورد.
این ستون تا پشت گردن دو گاو ادامه دارد. این دو جفت گاو نمادی از نقش و نگارهای بینالنهرینی هستند که توازن کیهانی را به نمایش میگذارند.
این سرستون در موزهی لوور با کمک چندین ستون شکسته در حفاریهای مارسل دیولافوا، بین سالهای ۱۸۸۴ تا ۱۸۸۶، بازسازی شده است. در این ستون میتوان رنگهای متعدد سنگها را مشاهده کرد. این یک سنگ آهکی با رگههای خاکستریرنگ است که در دوران باستان از کوههای زاگرس به دشت شوش آورده شده بود.
سبک خالص ایرانی
منشور بنیاد داریوش به ما میگوید که سنگ تراشان یونانی و لیدیایی بودند که ستونهای شوش را تراشیدند. مدلی که آنها بر اساس آن کار میکردند، به دست معماران ایرانی طراحی شده بود. آنها عمداً اقدام به ترکیب چندین سبک باهم بهمنظور نمایش اتحاد بخشهای مختلف این امپراطوری کردند.
این سرستون نمادی از هنر هخامنشی با ترکیبی از المانهای وام گرفته شده از تمدنهای مختلف است. افزون بر این، اگرچه استفاده از ستونها امری نادر بود، اما برای ایرانیان تازگی نداشت. میتوان چنین ستونهایی را در تپههای حسنلو متعلق به قرن نهم پیش از میلاد و همچنین در لرستان در قرن هشتم پیش از میلاد مشاهده کرد.
این همکاری معماران یونانی بود که اجازه داد این معماری مبتنی بر ستون به سطحی قابلقبول از پیشرفت برسد و ساخت بناهایی را ممکن سازد که تا پیش از آن سابقه نداشت.
آثار تاریخی ایران در کلکسیون های موزه لوور
در سال ۱۷۹۳ و زمانی که موزهی لوور تحت عنوان «موزهی مرکزی هنرها» تأسیس شد، آثار عتیقه در آن مشخصاً شامل تندیسهای یونانی یا رومی میشدند. اشیاء طلایی و نقرهای متعلق به سلسلهی ساسانیان از کلیسای سلطنتی سنت دنیس به اتاق مدالها در کتابخانهی ملی منتقل شده بودند. در آنجا بود که جام مشهور خسروی دوم در میان سایر اشیاء عتیقه نگهداری میشد. این جام بهطور سنتی به سلیمان منتسب بود و گفته میشد که به شارلمانی فرستاده شده است.
یکی از عجیبترین آثار موزهی لوور، دستگیرهای از یک کوزهی متعلق به قرن چهارم پیش از میلاد به شکل یک بز کوهی بالدار است. این دستگیره از طلا و نقره ساخته شد و به حدی ظریف و استادانه است که گویی پرواز میکند.
از دیگر آثار موجود در این مجموعه میتوان به ژتونهای سفالی، مهرهای استوانهای حجاریشده، جواهراتی از جنس طلا و سنگهای قیمتی، نیمتنههای سفالی و مجسمههای فلزی، سفالی و از جنس عاج فیل اشاره کرد. تکههایی از کاشیهای سیاهوسفید از جنس مادهای نامعلوم نشان میدهد که آنها از چیزی شبیه به مرمر ساخته شدهاند.
ماهیت واقعی تمدن ایرانیان باستان در قرن نوزدهم و به لطف کاوشهای باستانشناسی با مشارکت موزهی لوور آشکار شد. دپارتمان دوران باستان شرقی در سال ۱۸۸۱ بهعنوان بخشی مستقل از «دپارتمان آثار باستانی» به خاطر کشف هنر سومری در تلو (Tello)، تأسیس شد.
آثار باستانی ایرانی معمولاً از طریق امپراطوری عثمانی به اروپا راه یافتند، درنتیجه تاجران تصور میکردند که این آثار ریشههای ارمنی یا ترکی دارند. اولین اثر برنزی لرستان که در سال ۱۸۹۳ پس از تهیه در تهران به موزهی لوور راه یافت، یک الگوی اندازهگیری نادر، متشکل از چندین عدد در داخل یک حلقه، بود.
لئون الکساندر و لئون اوزه، متخصص فرهنگ یونان، بهمحض بررسی این الگو تصور کردند که این مکتب شبیه به هنر یونان باستان است که به گورگونها داده شده است و درنتیجه، او این اثر را بهعنوان اثری متعلق به دوران پارتها شناسایی کرد.
اندکی بعد، اولین تندیسهای لرستان تهیه و بهعنوان «سرهای خاندان سلطنتی به سبک کاپادوکی» تصور شدند، هرچند از روی احتیاط در کنار آنها نوشته شد: «این دوره و سبک در دست بررسی است.» بررسی و کشف این سبکها ۳۰ سال دیگر زمان برد.
اشیاء خارقالعاده که غیرقابل مقایسه با دیگر کلکسیونهای موزهی لوور بودند، در اواخر قرن نوزدهم به دست آمدند و به طرز عجیبی موجب شگفتی هیچ علاقهمندی نشدند. دلیل این بیمیلی، تعصب و پیشداوری بیشازحد نسبت به آثار هنری فاخر یونانی بود و محققان کمتر اطلاعی در مورد هنر جواهرسازی هخامنشی داشتند
کشف مجموعهای از نمونههای حیرتانگیز از تمدن بابلی که حاصل غنیمتهای جنگی در قرن دوازدهم پیش از میلاد به دست یک فاتح ایلامی بود، موجب حیرت بسیاری شد. هیچ تصمیم عاجلی در ارتباط با این یافتهها گرفته نشد اما مظفرالدین شاه در سال ۱۹۰۰ بهموجب امضای قراردادی، تمامی آثار کشفشده یا در آستانهی کشف شدن در منطقه شوش را به فرانسه واگذار کرد. درنتیجه، موزهی لوور نقش مخزنی از یک مجموعهی کامل آثار باستانشناسی را ایفا کرد که در میان هیئتهای اعزامی باستانشناسی به سابقه بود.
اولین محموله در سال ۱۹۰۱ ارزش بسیار بالایی داشت و شامل قانون حمورابی، کتیبهی پیروزی نارام سین و آثار تاریخی تمدن ایلامی نظیر یک صفحهی بزرگ برنزی که توسط فلزکاران ماهر ایلامی ساخته شده بود میشد.
این آثار گرانبها بهدرستی در کنار آثار کشفشده از تمدن بینالنهرین در اتاق مخصوص آشوریان به نمایش درآمدند. بر اساس یک سنگنبشته، شماری از آنها نیز به تاریخ ایلامی تعلق داشتند که حاکم فاتح آنها را به شوش آورده بود. فضای جدید در موزهی لوور در بخش غربی این گالری جای گرفت.
ثبت دیدگاه