حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنج شنبه, 30 فروردین , 1403 10 شوال 1445 Thursday, 18 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1722 تعداد دیدگاهها : 54×
چطور در برابر کسی که گریه می کند ماست نباشیم؟
11 فوریه 2018 - 17:27
شناسه : 2488
بازدید 308
8

وقتی جلوی ما کسی گریه می کند انتظار ندارد که ما هم بشینیم و های های صدا به صدای او بدهیم و گریه کنیم و یا شروع کنیم به نصیحت کردن او. ما باید  در آن لحظه فقط وفقط همدلی و همدردی کنیم.     1.با عزیزان‌تان همراهی کنید و شاهد ابراز احساسات‌شان باشید وقتی […]

ارسال توسط :
پ
پ

وقتی جلوی ما کسی گریه می کند انتظار ندارد که ما هم بشینیم و های های صدا به صدای او بدهیم و گریه کنیم و یا شروع کنیم به نصیحت کردن او. ما باید  در آن لحظه فقط وفقط همدلی و همدردی کنیم.

 

 

1.با عزیزان‌تان همراهی کنید و شاهد ابراز احساسات‌شان باشید

وقتی کسی گریه می‌کند، نمی‌دانید باید چه بگویید تا او را آرام کنید. واقعیت این است که در بیشتر مواقع فرد مغموم به‌دنبال مروارید‌های خرد شما نیست و انتظار ندارد دُرهای ارزشمند نصیحت خود را ابراز بفرمایید. حرف‌ها و نصایح کلیشه‌ای شما در چنین مواقعی گزینه‌های خوبی نیستند و راه‌حل خاصی برای آرام‌شدن در اختیار فرد قرار نمی‌دهند.

آنچه مهم و تأثیرگذار تلقی می‌شود، ابراز همدردی و همراهی است، به‌طوری‌که فرد ناراحت حس کند شما قادر به لمس درد او هستید و در این جهان بزرگ تنها نیست. آنچه دیگران در این موقعیت‌‌ها از شما توقع دارند، همراهی و درک است. آنها دوست دارند شما به‌عنوان همراهی صادق، مشکل‌شان را درک کنید و کنارشان باشید.

دکتر گاتمن، این همراهی را «شاهدی بر غم عزیزان بودن» می‌نامد. اولین قدم برای آرام‌کردن کسی که گریه می‌کند، گفتن جملاتی این‌چنینی است: «من می‌دانم اوقات سختی داشته‌ای…» یا «خیلی بابت غصه‌ای‌ که داری، ناراحت و متأسفم… .» سعی کنید آنچه طرف مقابل می‌گوید، به زبان خودتان در گفتارتان به‌کار گیرید؛ مثلا اگر طرف مقابل‌تان می‌گوید:

«رئیسم گفته برای شغلم مناسب نیستم و اگه یک اشتباه دیگه مرتکب بشم، حتما اخراجم می‌کنه»

شما باید بگویید:

«به‌نظر می‌آد اون‌طور که خودت دوست داری، عمل نکردی و نگران ازدست‌دادن کارِت هستی، درسته عزیزم؟»

 

۲. نشان بدهید رفتار طرف مقابل را درک می‌کنید

علاوه بر آنکه باید نشان بدهید به حرف‌های طرف مقابل‌تان گوش می‌دهید، باید به او بفهمانید واکنش‌ها و حرف‌های او برای‌تان معنادار است. طوری رفتار نکنید که انگار به‌اصطلاح خودمانی در باغ نیستید. سعی کنید طرف را درک کنید و این درک را به او نشان دهید. اگر در برابر رفتار فرد مغموم و گریان، واکنش‌هایی مبنی بر معناداربودن حرکاتش نشان ندهید،احساس تنهایی خواهد کرد.

مثلا وقتی دوست شما در روابط عاطفی خود مشکل پیدا کرده و دچار شکست شده است، برای او از تجربه‌ی ناخوشایند خودتان در این زمینه تعریف کنید. مثلا بگویید: «احتمالا خیلی ناراحتی. من حالِت رو کاملا درک می‌کنم. وقتی رابطم با X قطع شد، ماه‌ها همین حس و حال رو داشتم.»

یادتان باشد نشان‌دادن هم‌دردی در گفتن خاطرات و تجارب مشابه‌تان، مهم است. نباید تمرکز بحث را از مشکل طرف مقابل‌ به‌سمت خودتان تغییر دهید. شاید شما هم تجربه کرده باشید برخی از افراد هنگام دلداری‌دادن زیاده‌روی می‌کنند و مشکل قبلی خودشان را بزرگ‌تر و مهم‌تر نشان می‌دهند. این کار را نکنید. خیلی کوتاه به مشکل خودتان در گذشته بپردازید، آن را تعریف کنید و سریع به بحث اصلی بازگردید. با پرسیدن سؤالات و موشکافی مشکل طرف مقابل، تمرکز را روی آن برگردانید.

حتی اگر تجربه‌ی تلخ مشابهی نداشته‌اید، همچنان می‌توانید از جمله‌های این‌چنینی استفاده کنید: «چنین چیزی هیچ‌وقت برام پیش نیومده؛ اما می‌تونم حس کنم چقد سخته و چه حسی داری… .» اگر حقیقتا قادر به درک موقعیت فرد گریان و مغموم نیستید، باید به گام بعدی توجه زیادی کنید:

 

۳. نشان دهید احساسات طرف مقابل را درک می‌کنید و برای کشف ریشه‌ی مشکل یاری برسانید

گاهی‌ اوقات افراد ناراحت واقعا به‌دنبال نصیحت یا راه‌حلی برای مشکل‌شان هستند. حتی در چنین مواقعی نیز ابتدا دوست دارند احساسات‌شان را تخلیه کنند و با کسی درباره‌شان صحبت کنند. همان‌طور که بیشتر اوقات مشاهده می‌شود، چنین رفتاری از سوی زنان بیشتر صورت می‌گیرد.

پس اول کار، ارائه‌ی راه‌حل را کنار بگذارید و فقط خوب گوش کنید. یادتان باشد اولین وظیفه‌ی شما گوش‌دادن است و باید به طرف مقابل اجازه دهید تا خودش را پیدا کند. شاید با صحبت‌کردن و درددل با شما به ریشه‌ی مشکل دست پیدا کند و بفهمد مشکل از کجا نشئت گرفته است. گاهی‌ شنیده‌شدن باعث می‌شود فرد به علت غصه‌اش بهتر پی ببرد و ابعاد آن را برای خود مشخص‌تر سازد.

برای اینکه بتوانید در این زمینه کمکی به طرف مقابل (همسر، دوست، فامیل و…) کنید، باید حمایت و علاقه‌ی واقعی و مخلصانه‌ی خود را ابراز کنید، درک خود از درد دیگری را افزایش دهید و به او نشان دهید غم و ناراحتی او را می‌فهمید. فیلسوفی به‌نام سورن کی‌یِر کگارد (Soren Kierkegaard)، معتقد است ابراز حمایت و شنیدن، بسیار مهم است. حتی اگر سریع متوجه قضیه شده‌اید و راه‌حلی نیز برای رفع مشکل دارید، همچنان باید درک و همراهی خود را ابراز کنید. کگارد می‌گوید:

«اگر تلاش برای خارج‌کردن طرف مقابل از موقعیت فعلی‌اش، موفقیت اصلی حساب شود، قبل از آن باید دریابیم رنجی که دیگری می‌کشد، چگونه است و چه حسی دارد. کمک‌کردن از این درک آغاز می‌شود. درواقع رمزِ هنرِ یاری‌رساندن به دیگران در همین گام است. کسی که چنین توانایی‌ای نداشته باشد، از کمک‌کردن به دیگران بازخواهد ماند.»

برای اینکه به‌طور مؤثر به دیگران کمک کنیم، باید درک عمیق‌تری از وضعیت آنها داشته باشیم. برای رسیدن به این مهم نیز قبل از هر چیز باید به شیوه‌ی ادراک طرف مقابل از وضعیت اشراف پیدا کنیم. در غیر این صورت، درک عمیق‌تر ما از اوضاع هیچ کمکی به حل مساله نخواهد کرد و این‌طور به‌نظر می‌رسد که به‌دنبال فخرفروشی و اثبات برتری خود هستیم. در پایان نه‌تنها دردی از دردهای دیگری کم نکرده‌ایم، بلکه فقط به‌دنبال تحسین‌شدن بوده‌ایم. یادمان باشد ما برای یاری دیگری به میدان آمده‌ایم و باید در خدمت او باشیم، نه اینکه مانند یک فرمانده حکمرانی کنیم. پس باید جاه‌طلبی را کنار بگذاریم و صبور باشیم.»

بزرگ دیگری می‌گوید: «درک اینکه چیزی درک شده و اینکه چگونه درک شده است، به‌معنای این است که نه‌تنها شنونده موضوع را کاملا درک کرده است، بلکه طرف مقابل نیز از این درک‌کردن آگاه است و می‌داند که شنونده کاملا موضوع را درک کرده است.»

برای رسیدن به چنین درکی به‌گفته‌ی گاتمن، باید پرسش‌هایی با پایان باز مطرح کنید، مانند:

  • برایم بگو چه اتفاقی افتاده است؛
  • هرچه نگرانت می‌کند و موجب آزارت می‌شود، برایم بگو؛
  • از نگرانی‌ها و دل‌مشغولی‌هایت برایم بگو؛
  • هر چیزی را که باعث به‌وجودآمدن این مشکل شده، برایم بگو؛
  • به من درباره‌ی حس و حالت بیشتر بگو و کمکم کن تا بهتر مشکلت را درک کنم؛
  • چه‌چیزی باعث این مشکل شده است؛
  • چه‌چیزی در این مسئله بیشتر از همه نگرانت می‌کند؛
  • بدترین چیزی که می‌توانست رخ بدهد، چیست؟ (در برخی مواقع افراد مشکل را عمیق‌تر از آنچه هست می‌بینند و به‌عبارت دیگر فاجعه‌سازی می‌کنند)

 

توصیه‌ی مهم گاتمن

گاتمن توصیه می‌کند از پرسیدن سؤالاتی که با واژه‌ی «چرا» همراه هستند، پرهیز کنید؛ زیرا اگر نیت خیری نیز به‌همراه این‌گونه سؤالات باشد، شکل نقد دارند و خوشایند نخواهند بود. وقتی می‌پرسید چرا این‌طور فکر می‌کنی؟ طرف مقابل احساس می‌کند منظور شما مخالفت با اوست و نظرتان این است که او اشتباه می‌کند. رویکرد مثبت و مناسب در این موقعیت‌ها پرسشی این‌چنینی است: «چه‌چیزی باعث شد این‌طور فکر کنی؟» یا «به من بگو چطور همچنین تصمیمی گرفتی؟»

با چنین پرسش‌هایی، هم خودتان درک بهتری از موقعیت طرف مقابل پیدا می‌کنید و هم به او کمک می‌کنید ابعاد مسئله را دقیق‌تر درک کند. در این صورت احتمال بیشتری وجود دارد که فرد مشکلش را دریابد، راه‌حلی برای آن پیدا کند و متوجه شود اوضاع آن‌قدرها هم بد نیست. با این کار، فرد با بازکردن سفره‌ی دلش احساس تخلیه‌ی روانی پیدا خواهد کرد و غصه‌ها و اندوهایش کاهش خواهد یافت.

 

۴. برای خوشحال‌کردن فرد مغموم، مشکلش را کوچک نشمارید

طبیعی است وقتی با کسی مواجه می‌شویم که گریه می‌کند، بخواهیم او را آرام کنیم و با لطیفه‌ و… لبخند بر لبانش بنشانیم؛ مثلا ممکن است بگوییم: «ای بابا… چیزی نشده که» و… . کسی که اندوهگین است، دوست دارد شما نیز در این سفر غم‌بار همراهی‌اش کنید و از دریچه‌ی نگاه او به آنچه افسرده و ناراحتش کرده است، نگاه کنید؛ پس سعی نکنید مشکل را کوچک بشمارید و حواس او را با لطیفه و… پرت کنید. شاید مشکل پیش‌آمده برای شما آن‌چنان هم پیچیده و سخت نباشد، اما برای او هست.

حال در صورتی که مشکل طرف واقعا بزرگ و مهم نباشد، چه باید کرد؟ در این مواقع از فرد غمگین بپرسید: «به‌نظرت هیچ راهی وجود نداره که بتونی نتیجه‌گیری‌ت درباره‌ی این موضوع رو عوض کنی!؟» اگر خود فرد نتوانست به این پرسش پاسخ بدهد، شما گزینه‌هایی را که در نظر دارید، مطرح کنید. البته بهتر است ابتدا از فرد برای پیشنهاددادن اجازه بگیرید؛ مثلا بگویید: «اگه از نظر تو مشکلی نیست، من راه‌حل‌هایی به ذهنم می‌رسه.» این اجازه‌گرفتن باعث می‌شود تا حالتی دوستانه داشته باشید و از حالت نقد و دشمنی به دور باشید.

اگر احساسات فرد مقابل شما غیرمنطقی است و همیشه از همه‌چیز شاکی است و سریع ناراحت می‌شود، شاید بهتر باشد اگر می‌توانید روابط‌تان را با این فرد به کمترین حد برسانید.

 

۵. نشان‌دادن هم‌دردی با انجام حرکات و تماس فیزیکی اثر خوبی دارد

گاهی‌ اوقات آدم‌ها دوست ندارند حرف بزنند و تمایلی نیز به شنیدن حرف‌های دیگران ندارند. یکی از نکات چالش‌برانگیز، میزان استفاده از حرکات فیزیکی برای هم‌دردی است. گاهی نمی‌دانیم تا چه حد اجازه داریم برای ابراز هم‌دردی فیزیکی مانند درآغوش‌کشیدن و… به فرد نزدیک شویم.

به‌یاد داشته باشید شیو‌ه‌ی هم‌دردی شما در قالب حرکات فیزیکی باید به‌اندازه و در چارچوب نوع روابط همیشگی‌تان با او باشد؛ مثلا اگر هیچ‌گاه طرف را در آغوش نگرفته‌اید، بهتر است برای همراهی با او به گذاشتن دست روی شانه‌ها اکتفا کنید؛ اما اگر روابط‌تان با فرد نزدیک است، حتما او را در آغوش بگیرید و به او محبت کنید. مثلا والدین بهتر است حتما این کار را انجام دهند.

البته واکنش طرف مقابل نیز مهم است. اگر احساس کردید دوست‌تان، فامیل‌تان یا…، از این نوع هم‌دردی شما احساس راحتی نمی‌کند، بهتر است از انجام آن صرف‌نظر کنید. در هر حال باید به واکنش‌های طرف مقابل توجه کنید و طوری رفتار نکنید که در معذوریت قرار بگیرد.

 

۶. روش‌های گام‌به‌گام برای حل مشکل پیشنهاد دهید

همان‌طور که در سطور بالا نیز عنوان شد، گاهی‌ اوقات فرد ناراحت میلی به شنیدن راه‌حل‌های گوناگون از جانب شما ندارد و تنها به‌دنبال درددل‌کردن و تخلیه‌‌ی غصه‌های درونش است. در‌حقیقت در بیشتر مواقع نیز نمی‌توان راهکاری ارائه داد؛ مثلا وقتی پدربزرگ شما به رحمت خدا رفته است، برای اشک‌های دل‌تنگی مادربزرگ‌تان کاری از دست‌تان برنخواهد آمد و تنها با هم‌دردی و شنیدن و انجام گام‌های قبلی که پیش‌تر گفتیم، می‌توانید از بار غم بکاهید.

از فرد اندوهگین بپرسید چه‌چیزهای دیگری برای گفتن دارد و دوست دارد خود را با گفتن آنها سبک کند. اگر شب‌هنگام است، به او توصیه کنید به رختخواب برود و استراحت کند و وقتی صبح بیدار بشود، حتما از حجم غصه‌هایش کم خواهد شد؛ زیرا همه صبح‌ها حس و حال بهتری دارند.

در مواقع دیگر وقتی فرد از شما واقعا پیشنهاد و راه‌حل می‌خواهد، اول از او بپرسید خودش راه‌حل یا راهکاری دارد یا خیر. شناخت نظر او به ارائه‌ی راه بهتر کمک شایانی می‌کند. اگر ایده‌ی خود فرد کلی است، بکوشید به او کمک کنید راهکار را به گام‌های کوچک‌تر تقسیم کند. اگر طرف مقابل، راه‌حل خوبی سراغ ندارد نیز بهتر است پیشنهادهای خود را مطرح کنید.

اگر مشکل و غصه‌ای که فرد دارد، به‌خاطر یک مسئله‌ی خاص پیش نیامده است و برای مثال علت آن افسردگی است، باید از صحبت‌کردن و شنیدن صِرف، یک گام فراتر بروید و او را دعوت به انجام کاری کنید؛ مثلا از او بخواهید با شما به پیاده روی بیاید یا با اتومبیل دوری بزنید؛ زیرا فقط حرف‌زدن و حرف‌زدن در برخی موارد مثل افسردگی، مشکل را دوچندان می‌کند و به تسکین آن کمکی نخواهد کرد.

 

۷. حمایت و تعهد خود را به فرد غمگین نشان دهید

بعد از اینکه با فرد گریان و ناراحت حرف زدید و مسئله را با هم بررسی کردید، به فرد مقابل نشان دهید از مشکل پیش‌آمده و اندوه او بسیار ناراحت هستید و همیشه می‌تواند برای کمک و حمایت روی شما حساب کند.

منبع: chetor.com

<div id="pos-article-display-5763"></div>

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.